http://khasellu.com/
مجال و فرصت بدهیم برای تغییر در هر دقیقه و هر ساعت و ...هر سال! هر روز که میگذرد و اما باید و نشاید اندکی به اهداف نزدیک و نزدیکتر شد...و فرصت را غنیمت شمرد و وای بر روز حسرت و گذر از جوانی و رسیدن به دوران سستی و ...
جوانی ستاره ایست که فقط یکبار در آسمان عمر طلوع میکند!
غم زیباست!
غم زیباست هرچند حس تلخی باشد فراتر از احساس آدمی!
غم زیباست به زیبایی خزان برگ ریزان!
غم زیباست حتی به زیبایی پایان یک آغاز!
غم زیباست زیراکه حس آدمهای متعالی است!
و...
آدمی غم دارد...عاشق است...و در تب و تاب عشق معبود.
آدمی غم دارد؛ غمی زیبا تا اینکه پرکشد به سوی مقصود.
آدمی غم دارد و مخمور جام عشق است حتی به شراب غم
آدمی غم دارد، غمی زیبا، غم فراق...تا اینکه به وصال رسد.
آلبوم « شب جدایی » آخرین اثر همایون شجریان، اجرای دوباره تصانیف شناخته شدهایست از اساتید و پیشکسوتان که توسط هنرمند گرامی آقای مزدا انصاری با وفاداری به همان شیوه، تنظیم مجدد گردیده و در تاریخ 17 بهمن ماه 1389 توسط شرکت فرهنگی و هنری دلآواز منتشر خواهد گردید.
:: بیانیه استاد محمدرضا شجریان برای زنده یاد پرویز مشکاتیان
مجموعهی «برفخوانی» به آهنگسازی علی قمصری و خوانندگی
محمد معتمدی، اواخر شهریورماه جاری بهروی صحنه خواهد رفت.
کنسرت «برفخوانی» در دو بخش برگزار میشود که در بخش نخست، کوارتت زهی «پارسه»
و در بخش دوم، گروه سازهای ملی به سرپرستی و آهنگسازی علی قمصری به اجرای
برنامه خواهند پرداخت. اشعار این کنسرت از مولانا، محمدرضا شفیعی کدکنی، مهدی
اخوان ثالث و حسین منزوی برگزیده شده است.
گفتنیست بخش اصلی این کنسرت را یک قطعهی اپیزودیک بر روی شعر «برف»، سرودهی
مهدی اخوان ثالث تشکیل میدهد که علی قمصری از دو سال پیش آهنگسازی آن را
آغاز کرده است.
پیام شادباشتان برای استاد را در اینجا بنویسید:
http://www.delawaz.com/fa/birthday.html
از برت دامنکشان، رفتم ای نامهربان
از من آزردهدل، کی دگر بینی نشان
رفتم که رفتم، رفتم که رفتم
از من دیوانه بگذر، بگذرای جانانه بگذر
هرچه بودی هرکه بودم، بیخبر رفتم که رفتم
شمع بزم دیگران شو، جام دست این و آن شو
بعد از این، کن فراموشم که رفتم
دیگر ازدست تو می نمینوشم که رفتم
بادل زود آشنا، گشتم از دامت رها
بیوفا رفتم که رفتم...
دانلود تصنیف حجم: 3024 کیلوبایت
گریه را به مستی ، بهانه کردم شِکوِهها ز دستِ ، زمانه کردم
آسِتین چو از چشمُ برگرفتم
{ سیل خون به دامان جانم ، روانه کردم }2
....................
دلا خَموشی چرا؟ چو خُم نجوشی چرا؟
بُرون شد از پرده راز جانم ، پرده راز حبیب ، پرده راز
{ تو پردهپوشی چرا؟ }2
....................
راز دل همان به ، نَهفته مانَد گفتنش چو نتوان ، نگفته مانَد
فتنه به که یک چندُ خفته مانَد
{ گنجُ بر درِ دل جانم ، خزانه کردم }2
....................
دلا خَموشی چرا؟ چو خُم نجوشی چرا؟
بُرون شد از پرده راز جانم ، پرده راز حبیب ، پرده راز
{ تو پردهپوشی چرا؟ }2
....................
این تصنیف زیبا را با صدای دوست هنرمندم ، حسین برزگر بشنوید.
دانلود تصنیف حجم : 5.35 مگابایت
تفنگت را زمین بگذار... تفنگت را زمین بگذار تفنگت را زمین بگذار... |
شعر :: فریدون مشیری آهنگ:: محمدرضا شجریان تنظیم :: مجید درخشانی تاریخ پخش :: شهریور 1388 بهصورت اینترنتی حجم: 2.8mb
|
استاد پرویز مشکاتیان در گذشت...
که باور میکند ...
اکنون دیگر مضراب ها آرام گرفته ، اما اندوهناک است...
اکنون دیگر گلهای سنتور خموش، اما گریان است...
اکنون دیگر دستان پر از قاصدک لرزان است...
اکنون دیگر عود، دود نمیکند ، شعله دارد سوزان است...
گنبد مینا غبارآلود است و جان عشاق سپند عزا...
اکنون دیگر جان جهان بر آستان جانان، سر عشق را بازگو میکند...
که باور میکند...
که باور میکند خزان سرو آزاد را...
استاد دیگر خلوت گزیده و بیداد نمیکند...
که باور میکند...