http://khasellu.com/
به نام او که برای بنده اش کافی است ...
هجوم کلمات و آشفتگی این روح سرگردان، اجازه تمرکز و نوشتن را نمی دهد... آخرین برگ این دفتر هم مثل ذهن خسته ام، پر شد از خط خطی !
این قلم مانند روح آشفته ام، از این شاخه به آن شاخه می پرد. همچو او آشیانش را گم کرده... نگاهش نگران است ... بال زخمی اش اجازه پرواز نمی دهد...
راستی کسی می داند از اینجا تا آشیان روح من، چقدر راه است...؟
و راز رسیدن در چیست...؟ *
و آرامش چگونه معنا می شود...؟
......................................
* الا بذکر الله تطمئن القلوب
* دلتنگ جرعه ای زیارتم آقا ...
* لحظه ها را می شمارم ... تا رسیدن 5 صبح دیگر باقی است ... مرا دریابید...!
* خستگی را در سطر سطر این دفتر مجازی حس می کنم. دلم، این دفتر حقیقی، جرعه ای شادی می خواهد. سبویم خالی است آقا ... بی تابی ام را ببخشید اما ... پس کی؟
* اگر این آدینه از ظهور سرشار شود، صبحم چراغان خواهد شد ...!
* شده ام حاشیه نویس، پی نوشت هایم را می بینید؟!! دعا کنید به متن زندگی بازگردم !