شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام دوستان

کوثر...

+ قلبي اليک من الاشواق محترق و دمع عيني من الاماق مندفق الشوق يحرقني و الدمع يغرقني فهل رأيت غريقا و هو محترق . . . گيرنده صحنه:اين بنده
کوثر...
قلبم از شوق تو آتش گرفته/و اشک از عمق چشمم بيرون ميجهد/شوق,مرا ميسوزاند/و اشک,مرا غرق ميکند/آيا ديده اي غريقي که ميسوزد؟!
شعرت خيلي قشنگه و اين عکس که انسانو ميبره به اوج آسمونا@};-
بعدی همه 9 نظر قبلی
خوشنويسي نوين تحرير
https://novintahrir.com/blog/%d9%85%d8%b7%d8%a7%d8%a8%d9%82%d8%aa-3%da%86%d9%84%db%8c%d9%be%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%84%db%8c%da%a9-%d9%82%d9%84%d8%a8%db%8c-%d9%85%d9%86-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%b4%d9%88%d8%a7%d9%82-%d9%85%d8%ad/
خوشنويسي نوين تحرير
ممنون از ترجمه شماهم داخل متن اسم بردم
بدبختي گران شدن نان نيست بلکه بدبختي اينست که نان هر چقدر هم گران شود باز از همه چيزهاي ديگر ارزان تر است
+ [وبلاگ] از تبار آرش
سلام بر همه
عرض ادب و احترام محضر همه دوستان
همه 5 نظر
{a h=balaee}? ح. بالايي{/a} انشاالله اين پرچم بدست صاحبش حضرت ولي عصر عجل مي رسد
سلام و درود بر شما @};-
دنياي بچگي چون دنياي بدون آلام و آلايش و تلاطم هست... دلگويه ات در حينِ دل انگيزي ، دردي ظريف داشت..
*قاصدك*
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} سلام بانو . ممنون از اظهار نظرتون. به قول دافنه دوموريه کاش ميشد خاطرات شيرين رو مثل عطر تو يه شيشه جا بديم و هر موقع دلمون خواست يه بار ديگه عطر اون لحظه ها رو بو کنيم ...
همه 6 نظر
{a h=ghasedak2007}قاصدك{/a} نفرماييد ، از مطالبي که اينجا بارگزاري ميکنيد پيداست که گم شدن در کار شما نيست فقط شايد قدري خسته شديد که اونهم بزودي زود برطرف ميشه . اما عقيده خودم اينه که در هر حالي بايد روحيه خودمون رو حفط کنيم و با نرمش و ورزش تني سالم داشته باشيم ...
*قاصدك*
{a h=ravandi}‍‍‍‍ راوندي {/a} بله همين طوره. بايد به خودمون کمک کنيم.
+ به باران‌ها چه کسي ياد مي‌دهد موسم پاييز طوري ببارد که هيچ گلي از خانه خود بيرون نيايد...
+ *عطري* مي شوي در کوهستاني ناپيدا… کارم *مرمت* آثار باستاني است کتيبه دلت را مرمت مي کنم و الفباي ناخواناي روانت را که به حروفي ناشناخته نوشته اند، باز مي خوانم..
*قاصدك*
کارم کشيدن جاده است، ساختن راه. از روزمرّگي هايت به *ملکوت* راه مي کشم. خياطم، برايت پيراهن مي دوزم، پيراهني که اگر آن را بپوشي، *عاشق *مي شوي، تنت در باد مي وزد و‌ جانت در جنّت مي دود.
*قاصدك*
فوگرم تار و‌ پود عشق را رفو مي کنم، پارگي هاي لباس بخت را کوک مي زنم. وصله مي کنم *دل* را به آسمان و پينه مي کنم سرِ زانوي خستگي ها را. پرستارم روي جراحت جانت *مرهم* مي گذارم، مرهمي از کلمات درست مي کنم، ضمادي از *خرسندي و خوش وقتي*. و اگر بخواهي بريدگي هاي روحت را بخيه مي زنم، سوزني دارم بي درد و نخي نازک که جذب مي شود در سلول هاي ظريفِ تازه رُسته ات. زخمت جوش مي خورد.
همه 5 نظر
خسته نباشيد واقعا با اينهمه هنر خيالي...
*قاصدك*
{a h=aqilsaleh}عقيل صالح{/a} زنده باشين.. تازه همينا هم هنراي من نيست! هنر خانم نظرآهاريه :D نگاهشون به دنيا رو خيلي دوست دارم
+ سلام دنيا :)
هما بانو
سلام جناب مدير :) خدا قوت @};- بعدِ سالها خوش آمدين به پارسي بلاگ:-)
سلام. خيلي ممنون :) من گهگاهي سر ميزدم البته
بعدی همه 25 نظر قبلی
@};-
سلام بر غايبان هميشه حاضر
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله تير ماه
vertical_align_top